نمایشهای آیینی بیشتر در سالنهای سنگلج یا مهراب اجرا میشود. چرا این نمایشها در سالنهای دیگر تهران روی صحنه نمیرود تا مردم مناطق دیگر نیز از تماشای این نمایشها لذت ببرند؟
این مساله به کملطفی مسئولان برمیگردد. برای اجرای نمایش «چلهزری و عموچله جون» یکی از سالنهای تئاترشهر را درخواست دادم که قبول نکردند؛ سالنهایی که در مناطق مرکز به بالا قرار دارند را نیز به ما ندادند؛ حتی سالن سنگلج. مجبور شدیم این نمایش را در سالن مهراب روی صحنه ببریم که خیلی از مردم نمیدانند حتی کجاست!
درباره نمایش «چلهزری و عموچله جون» کمی توضیح میدهید.
این نمایش شاد و موزیکال حاصل پژوهش پنجسالهای درباره شب چله یا شب یلداست. در این نمایش آداب و رسوم و ملزومات شب چله را به صورت علمی بررسی کردم. این رسم ایرانی پیامهایی دارد که کمتر شنیده یا به آن توجه کردهایم. برای مثال، یکی از پیامهای مهم آن این است که شام سبک بخوریم. تمام پزشکان دنیا هم امروز به این توصیه رسیدهاند و تاکید دارند که سالاد یا میوه بخوریم، اما 4000 سال پیش چنین پیامی در فرهنگ ما وجود داشته است. همیشه در شب چله سر میز ما میوه و آجیل قرار دارد.
اما امروز مردم ما علاوه بر آجیل و میوه، در شب یلدا شام سنگینی هم میل میکنند. یعنی در گذشته فقط به آجیل و میوه اکتفا میکردند؟
حاضر بودن آجیل و میوه سر میز ما نشان میدهد مردم ما در گذشته به جای شام، آجیل و میوه میخوردند. با بررسی آیینهای شهرهای دیگر در شب چله نیز متوجه میشوید خوردن شام سبک میان آنها مرسوم بوده است.
گفتید آیینهای شب یلدا را به صورت علمی بررسی کرده و در این نمایش بهکار بردهاید. میتوانید مثالی در این زمینه بزنید؟
در این نمایش به خاصیت آجیل اشاره میشود. در فرهنگ ایرانی آجیل زیاد مصرف میشود؛ آجیل شب چله، آجیل شب چهارشنبهسوری، آجیل شب عید و آجیل مشکلگشا. هر کس که مشکل دارد، آجیل مشکلگشا نذر میکند که از آیین مهر آمده و در آیین زرتشت نیز به آن «لُرک» میگویند و در اسلام به آجیل مشکلگشا تبدیل میشود. سفارش شده که هفت شب جمعه این آجیل را نذر کنید. چرا شب؟ چون غذای شبانه است؛ یک مشت از آجیل بخورید سیر میشوید؛ شکم باد نمیکند و آسوده میخوابید. در این نمایش خاصیت آجیل به شعر آورده شده: «انجیر کند کبد رو فعال/ برگهها دهد به رودهها حال / فندق بکند عروق را باز / عناب و سنجد استخوانساز / آجیل مشکلگشا، مشکلگشایی...» .
در این نمایش به جز آجیل و خواص آن، به چه چیزهای دیگری پرداختهاید؟
بزرگترین پیام این نمایش اتحاد و همبستگی مردم و انسانیت و همنوعدوستی است؛ اینکه در کنار همدیگر به بسیاری از اهدافمان میرسیم. پنج نسل از بازیگران در این نمایش حضور دارند. نسل دهه 50 من و آقای قربانی، نسل دهه 60 آقای رئوف و معراجی و دیگران و نسل بعد دهه 70 که پسر خودم و آقای لوانی، خانمهای نوروزی و نامی و دیگران و نسل دیگر که شامل دو کودک شش ساله میشود.